پيامبر دين يهود ـ يا بني اسراييل ـ حضرت موسي (عليه السلام) ميباشد. يهود يكي از سه دين بزرگ توحيدي جهان است و اسم خاص خداوند در اين دين «يَهوَه» ميباشد.
عهد عتيق نامي است كه مسيحيان در مقابل عهد جديد خود به كتاب يهوديان دادهاند كه البته به هر دو عقيده دارند. عهد عتيق 39 كتاب دارد و از نظر موضوع به سه بخش تقسيم ميشود:
1- تورات و بخش تاريخي عهد عتيق؛
2- حكمت، مناجات و شعر مانند كتاب ايوب و كتاب مزامير؛
3- پيشگوييهاي انبيا مانند كتاب يونس، كتاب زكريا و كتاب حَبَـقوق؛
كتاب مقدّس يهوديان يعني تورات در آغاز عهد عتيق قرار دارد و هر بخش آن به نام «سفر» و هر سفر به چند باب و آياتي چند تقسيم شده است، و تفسيري كه علماي يهود بر آن نوشتهاند «تلمود» نام دارد.
يهوديان پس از نخستين ويراني شهر قدس، همواره در انتظار يك رهبر الهي فاتح بودهاند كه اقتدار و شكوه قوم خدا را به عصر درخشان داوود و سليمان برگرداند.
آنان معتقدند نجات دهندهي آخرالزمان، مسيح (ماشِيَح) به معناي مسح شدهي خداوند است كه جهان مطلوب و درخشان آينده را ميسازد.
به اعتقاد همهي يهوديان، نجاتدهنده (مسيح) انساني است همانند ديگران؛ اما برخوردار از جلوه و جبروت خدايي. او جهان را با نور خويش كه جلوهاي از نور خداست روشن خواهد كرد.
در زبور داوود كه تحت عنوان مزامير در عهد عتيق آمده، تقريباً در هر بخش از آن، اشاره به ظهور منجي آخرالزمان و نويد پيروزي صالحان بر شريران، و بالأخره تشكيل حكومت واحد جهاني و تبديل اديان و مذاهب گوناگون به ديني واحد و جهان شمول ديده ميشود:
«زيرا كه شريران منقطع خواهند شد و اما منتظران خداوند، وارث زمين خواهند شد. هان بعد از اندك زماني شرير نخواهد بود، در مكانش تأمل خواهي كرد و اما حليمان وارث زمين خواهند شد ... زيرا كه بازوان شرير شكسته خواهد شد. و اما صالحان را خداوند تأييد ميكند. خداوند روزهاي كاملان را ميداند و ميراث آنها خواهد بود، تا ابدالاباد.»[2]
دورنمايي از جهان نوين و ظهور مسيحا كه در آثار نويسندگان يهودي آمده است، بيان كنندهي اين معناست كه خداوند متعال در آخرالزمان جهان را دگرگون خواهد فرمود و صالحان و ابرار از ظالمان و اشرار جدا خواهند شد و اين روزگار پر از ظلم و جور به پايان خواهد رسيد. هر چند اين پيروزي در آثار يهود به رهبري مسيح با القابي مانند «فرشتهي منتخب داوود» حاصل ميگردد.[3]
در كتاب حبقوق نبي نيز از ديگر بخشهاي مجموعهي عهد عتيق آمده است:
«اگر چه تأخير نمايد، برايش منتظر باش، زيرا كه البته خواهد آمد و درنگ نخواهد كرد ... بلكه جميع امتها را نزد خود جمع ميكند و تمامي قومها را براي خويشتن فراهم ميآورد.»[4]
شور و التهاب انتظار موعود در تاريخ پر نشيب و فراز يهوديت موج ميزند. يهوديان در طول تاريخ، هر گونه خواري و شكنجه را به اين اميد بر خود هموار كردهاند كه روزي مسيحا بيايد و آنان را از گرداب ذلت و درد و رنج برهاند و فرمانرواي جهان گرداند. در عصر ما هم که يهوديان صهيونيست به پا خاسته و با اشغال فلسطين، در صدد برآمدهاند حقارت هميشگي قوم يهود را برافكنند، چيزي از تب و تاب انتظار موعود كاسته نشده است. درست است كه اقليتي ناچيز از يهوديان بر اثر دلبستگي شديد به اميدهاي قديم، تشكيل دولتي صهيونيستي را مخالف آرمان مسيحايي شمرده و پيوسته با آن مخالفت كردهاند، ولي اكثر يهوديان آن را با جان و دل پذيرفته و آن را رهگشاي عصر مسيحا دانستهاند. هم اكنون صهيونيستهاي اشغالگر فلسطين، علاوه بر دعاهاي مسيحايي روزانه، در پايان مراسم سالگرد بنيانگذاري رژيم اسراييل غاصي، پس از دميدن در شيپور عبادت، اين گونه دعا ميكنند:
«ارادهي خداوند، خداي ما چنين باد كه به لطف او شاهد سپيدهدم آزادي باشيم و نفخ صور مسيحا گوش ما را نوازش دهد.»[5]
[1] . اديان زندهی جهان، ص 245 .
[2] . مزامير، مزمور 37، آيههای 9-18، به نقل از محمد خادمی شيرازی، ياد مهدی (عليه السلام)، ص46 .
[3] . تاريخ اديان، ترجمهی علی اصغر حكمت، ص365 .
[4] . حبقوق نبی، فصل 2، آيههای 3-5، به نقل از علی اکبر مهدیپور، او خواهد آمد، ص122 .
[5] . حسين توفيقی، آشنايی با اديان بزرگ، ص 102 .
نظرات شما عزیزان: